او در سال 351 يا 352 هجري در روستای خرقان متولد و در سال 425 هجري در سن هفتاد و سه سالگي در همان روستا از دنیا رفت.
گفته می شود شیخ ابوالحسن بر سر در خانقاه خود نوشته بود "هر که در این سرا در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد". الان هم این گفتار بشر دوستانه، شعار ملی گردشگری کشورمان است.
آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در ۲۴ کیلومتری شاهرود در تپهای در شمال روستای خرقان قرار دارد.

بنای آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی
ساختمان آرامگاه چندان امتیازی ندارد و بنای آن از آجر است و گویا در چند سال اخیر بنا شده است. مجموعه آرامگاه به صورت باغ ایرانی است و در کنار آن جوی آبی قرار دارد و مکانی برای استراحت گردشگران در نظر گرفته اند.
روی قبر شیخ، یک قطعه سنگ مرمر است که اشعاری بر آن حک شده است. در کنار این آرامگاه مسجدی وجود داشته که طبق نوشته بعضی از مؤلفین، گنبدی مخروطی شکل داشته و کاشی های زیبایی در آن کار شده بود.

در حال حاضر از این مسجد و گنبد، فقط محراب آن باقی مانده که بر خلاف مسجدهای دیگر این نواحی، رو به مغرب است و در آن از نوشته های فارسی و گچبریهای زیبا و استادانه استفاده شده که به این مظمون است: "گفت علی شيخ قدس الله رحمه: قبله بر پنج است؛ کعبه، قبله مومنان است، بيت المعمور قبله فرشتگان است، عرش قبله دعاگويان است و حق قبله جوانمردان و دوستان".
مجسمه ای از شیخ ابولحسن خرقانی روی پله های ورودی زیارتگاهش قرار دارد که دو طرفش دو شیر و در دستش عصایی مثل مار قرار دارد. گفته شده است که دو شیر نر و یک مار توسط او اهلی شده بودند، و بارش را که در صحرا چوب و خار جمع می کرده به دوش می کشیدند.

ارتباط معنوی بايزيد بسطامی با شيخ ابوالحسن خرقانی
در مورد ارتباط معنوی بايزيد بسطامی عارف قرن دوم و سوم هجري، با شيخ ابوالحسن خرقانی، كه از وفات بايزيد (234 هجري) تا تولد شيخ ابوالحسن (351 يا 352هجری) 117 یا 118 سال فاصله است، مطالب زيادی نوشته شده است.
مثلا می گویند "شيخ بايزيد هر سال يك بار به زيارت روستایی میرفت و بر بلندی می ایستاد كه در آن قبر شهدا بوده و زمانی که از خرقان رد می شد می ایستاد و نفس می کشید، مريدان از او سؤال كردند كه شيخ ما هيچ نميشنويم ، گفت: آري كه از اين دِه، بوي مردي ميشنوم، مردي بود نام او علي و كنيت او ابوالحسن و درجه و مرتبه اش بسیار از من بالاتر ، بار عَيال خویش كِشد و كِشت كُند و درخت نِشانَد."