پیشنهاد سفر

سفرنامه

اگر قصد سفر به اهواز و یا آبادان را دارید و دوست دارید بدانید چه تجربه هایی را نباید در آنجا از دست بدهید این سفرنامه را بخوانید.

سفرنامه اهواز، آبادان و آبشار شیوند - 4.2 out of 5 based on 9 votes

سلام، من مریم هستم و این اولین سفرنامه من تو وبسایت مپگرده که میخوام درباره سفر اخیرم با همسرم و برادرم به کشور زیبای مالزی بنویسم که همین ۲ هفته پیش برگشتیم. اول اینکه مهمترین مسئله واسه انتخاب یه کشور یا شهر واسه سفر اینه که هوارو چک کنیم که آیا الان زمان مناسبی واسه سفر به اونجا هست؟

سفرنامه مریم به مالزی (قسمت اول) - 4.2 out of 5 based on 22 votes

چی؟ نپال ویزا نمیخاد؟ پس بریم نپال!

به همین سادگی رویای نپال شکل گرفت. اولین کاری که کردیم توی نقشه پیداش کردیم، یه قاچ از رشته کوه هیمالیا و یه عالمه سرسبزی. تنها کشوری که پرچمش توی چارچوب مستطیل نیست. اسم سرود ملیشم باحاله: ساخته شده از صدها گل.

سفرنامه نپال (قسمت اول) | شروع برزخی - 4.6 out of 5 based on 14 votes

تصمیم گرفته بودم این هفته خونه باشم و سفر نرم. اما اتفاقاتی برام افتاد که یکهو وسایلمو جمع کردم و تصمیم گرفتم تنها بزنم به جاده! بچه ها برنامه های مختلفی داشتن که دعوتم کردن اما به همشون گفتم این سری رو می خوام تنها برم تا خیلی چیزارو به خیلی ها از جمله خودم ثابت کنم.

سفرنامه کاشان (قسمت اول) | هیچایک با آلمانی ها - 4.4 out of 5 based on 10 votes

شهر سنندج در استان کردستان را بهشت پنهان می نامم چرا که پوشیده از طبیعتی چشم نواز از هزاران تپه پوشیده از درختان میوه و گلهای رنگارنگ و مزرعه های زیباست و چشمه هایی که از هر طرف جاریست، روح فزا و دلگشا. برای من که سفرهای زیادی رفته ام، ناشناخته بودن این طبیعت بکر و شگفت انگیز در بین شهرهای دیگر ایران که تا این زمان موفق به دیدن آنها شدم باعث شد تا سنندج را بهشت پنهان نامگذاری کنم.

سفرنامه کردستان | بهشت پنهان - 4.6 out of 5 based on 11 votes

سوم دسامبر روز سرد زمستانی، اولین سالگرد ازدواجمان بود، که می‌خواستیم این روز را در آمستردام (Amsterdam) بگذرانیم و با یک مهمانی دو نفره در یک رستوران جشن بگیریم. هتل و پرواز را رزرو کردیم. قرار بود ساعت ۸ صبح از لندن (London) پرواز کنیم. شب قبل همه وسایل و پاسپورت‌ها جمع کردیم.

جا گذاشتن پاسپورت و جا ماندن از پرواز آمستردام (Amsterdam) - 5.0 out of 5 based on 2 votes

 

موقع برگشت با علی هیچهایک کردیم و نتونستم لاله و وحید رو که برمی گشتن تبریز، ببینم و باهاشون خداحافظی کنم. هیچهایک با علی خیلییی باحال بود. کلی سوژه جالب پیدا می کرد برای خنده و منم بی سروصدا از خنده روده بر می شدم.

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت هشتم) | در مسیر برگشت - 5.0 out of 5 based on 1 vote

با کلی حال عجیب غریب راه افتادیم سمت اسالم. حالمون گرفته بود، خسته بودیم و تو خالی و داغون اما به روی هم نمی آوردیم. بعد از عوارضی خلخال دو تا دو تا جدا شدیم. من و یکی از بچه ها سوار یه پراید شدیم که تا دو راهی اسالم - پونل مارو می رسوند. سرنشینهاش سیاه پوشیده بودن و صدای بلند نوحه تو ماشین پخش می شد. حالم عجیب بد بووود. منظره اطراف هم خشک بود و هوا گرفته. سرمو به شیشه چسبوندم و چشمامو بستم...

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت هفتم) | ما دیگه پوستمون کلفت شد! - 4.8 out of 5 based on 4 votes

تو سرم جنگی بود! نمیتونستم بخوابم، خروپف و خرناس بلند یکی دو تا از بچه ها که چادرهاشون چسبیده بود به چادر ما، باعث شده بود نتونم بخوابم. تا صبح تو مغزم یه عده جنگیدن و زدن و خوردن... عوضش صبح با صدای گله گوسفند از خواب بیدار شدم. این قسمت صبح بیدار شدن رو همیشه دوست دارم. صدای بع بع و زنگوله ی بزها یه لذت وصف ناشدنی داره که باید خودتون تجربه ش کنید!

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت ششم) | بهشت - 5.0 out of 5 based on 2 votes

چون نزدیک مراسم تاسوعا عاشورا بود فقط می خواستن از امنیت مراسم مطمئن بشن. مدارک شناسایی هممون رو چک کردن و اسامی مون رو نوشتن و رفتن. سوار نیسان شدیم و رفتیم سمت اندبیل...

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت پنجم) | درخت هر چی پربارتر، افتاده تر - 4.7 out of 5 based on 3 votes

سرفه های شدید وحید سکوتمون رو شکست. یوسف یکهو گفت: "من از این اپی، پونزده روز تو گرجستان و ارمنستان استفاده کردم. اما چرا حالا…" علی گفت: "هیس! هیچی نگو... موکتهارووو !!!" نگاهمون افتاد به موکت ها و تازه دیدیم که موکت ها از چند جا به شدت سوختن! بی اختیار قیافه خاله حسین آقا و پدرش اومد جلو چشمم که انگار اصلا راضی نبودن ما اون شب خونشون بمونیم!

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت چهارم) | بلوط شوم - 5.0 out of 5 based on 1 vote

 دوربین رو می برم رو سکانس پسرها... دقیقا روبروی بیمارستان یه کلانتری بود. بیرون بیمارستان که نمیشد کمپ کرد هر چند فضای باز زیادی داشت. انگار پسرها با حراست بیمارستان صحبت کرده بودن که داخل بیمارستان کمپ کنن و اجازشو گرفته بودن. اما بعد از زدن چادرا، مامورای حراستی از بچه ها خواستن که بساط چادرهارو جمع کنن.

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت سوم) | 1.30 ثانیه جهنمی - 4.7 out of 5 based on 3 votes

لاله قوی تر بود اما مصوم دختر کوچولوی گروه خودش رو باخته بود. نمیذاشت از کنارش تکون بخوریم و هی می گفت مواظب باشید الان میفتید! بهش آب قند دادیم و دورش پتو پیچیدیم تا کمی حالش بهتر شه!

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت دوم) - 5.0 out of 5 based on 5 votes

سفر اخیرم یکی از عجیب ترین سفرهایی بود که داشتم؛ پر از تجربه و ریسک و خطر و گریه و خنده و دوستی و عشق... یعنی فکر میکنم به اندازه چندین سفر برام تجربه داشت. گروه ده نفره ای بودیم که سه تا از بچه ها بعدا بهمون جوین شدن و مسیرمون پیمایش جنگلهای خلخال به اسالم بود...

پیاده روی جنگل خلخال به اسالم (قسمت اول) - 4.9 out of 5 based on 7 votes

سفر لازمه هر زندگیه، سبکش مهم نیست مهم سفر کردنه اما حقیقت اینه که ذهن ما همه اش میخواد یه کاری کنه که ما کارای خوب رو انجام ندیم مثلا برا سفر کردن براتون بهانه میاره که من وقت ندارم، پول ندارم، ماشین ندارم… من خیلی وقته که این صداهارو خاموش کردم و سفر میکنم، با کمترین وقت و پول و بدون ماشین شخصی. چیزی که میخونید شرح یکی از همین سفرهاست شاید به شما هم کمک کرد تا اون صداهای ذهنتون رو خاموش کنید.

به طراوت جان سرزمین باران - 5.0 out of 5 based on 4 votes

تو قسمت اول صعود به قله دماوند توضیح دادم که روز اول چطور گذشت و خودمون رو به بارگاه سوم رسوندیم و شب رو اونجا خوابیدیم، حالا ادامه داستان رو بخونین...

گزارش صعود به قله دماوند از جبهه جنوبی (روز دوم) - 4.3 out of 5 based on 52 votes

چون خودم قبل از صعود چندتا گزارش خوندم و خیلی بدردم خورد، وقت گذاشتم و گزارش صعودم به دماوند رو با جزئیات نوشتم تا هم کمکی باشه برای کسایی که می خوان دماوند رو صعود کنند و هم یادگاری بمونه... امیدوارم به دردتون بخوره، منتظر نظراتتون هستم نظر فراموش نشه... (;

گزارش صعود به قله دماوند از جبهه جنوبی (روز اول) - 4.0 out of 5 based on 137 votes

از مدت ها قبل با دوستم برنامه ریخته بودم که به صورت بک پکری به جزیره قشم، هرمز و هنگام سفر کنیم و الان فرصت خوبی برای تجربه همچین سفری بود که توضیحشو تو چند قسمت می نویسم.

بک پکینگ قشم، هرمز و هنگام (قسمت اول) - 5.0 out of 5 based on 4 votes

در قسمت اول بک پکینگ به جزیره قشم توضیح دادم که چطوری خودمون رو از تهران رسوندیم به جزیره قشم و اولین مکانی هم که بازدید کردیم جزیره هنگام بود، و در قسمت دوم بک پکینگ به جزیره قشم و جزیره هرمز ماجراهای اونجارو توضیح دادم. ادامه رو تو این پست بخونید.

بک پکینگ قشم، هرمز و هنگام (قسمت سوم) - 4.8 out of 5 based on 4 votes

در قسمت اول بک پکینگ به جزیره قشم توضیح دادم که چطوری خودمون رو از تهران رسوندیم به جزیره قشم و اولین مکانی هم که بازدید کردیم جزیره هنگام بود، ادامه رو تو این پست بخونید.

بک پکینگ قشم، هرمز و هنگام (قسمت دوم) - 4.0 out of 5 based on 4 votes
صفحه1 از2

دانستنی ها و نکات سفر

سفرنامه ها