خودتو یکم معرفی کن

سلام، من شکیبا هستم. اهل زمین، تا 20 سالگی توی تهران زندگی کردم، 3 سال از زندگیمو صرف دانشگاه کردم و مهندسی صنایع خوندم تا وقتی که به مرور زمان فهمیدم دانشگاه و مدرک و زندگی رباتی اصلن خوشحالم نمیکنه. بعد از یکم غر زدن از شرایط تصمیم گرفتم خوشحال باشم و از اون موقع خودمو هر روز دارم یکم بیشتر میشناسم.

چند وقته اینطوری سفر میکنی؟

با شروع 21 سالگیم جرات سفر کردنُ به خودم دادم و اولین سفرمُ رفتم و تا الان که شیش ماه از اون روز گذشته هر روزمو توی سفر دیدم.

چی شد که تصمیم گرفتی ماجراجویی رو شروع کنی و این مدل سفر کردن رو انتخاب کنی؟

تجربه کردن هیجان انگیز ترین کاریه که به نظرم میرسه، و سفر کردن متن اصلی رویاپردازیای شبانه من بود، یه روزی که یه اتفاق بی اهمیت توی فروشگاهی که توش کار میکردم افتاد و حقم ناحق شد و این اتفاق باعث شد واقعیت و حقیقت و کنار هم بزارم و ببینم که این روشی که من و هر هزاران میلیون شهر نشین پیش گرفتیم عاقبتی بهتر از چیزایی که دور و ورمون میبینیم نداره، پس برای یه بار هم که شده نمیشه ها رُ میشه تصور کن و برو دنبال رویات. بذار رویات به جای پنج تا پنجاه دقیقه قبل از خوابت بیست و چهار ساعته بشه.
زندگی کردن توی کارت پستال شاید به نظر خیلیا بعید بیاد ولی تجربه سفر برای من همین حسُ زنده کرد.

معمولا سفرهات چقدر طول می کشن؟ دوری از خانواده و … اذیتت نمی کنه؟

معمولا برای سفرهام برنامه ریزی نمیکنم، کوتاه ترینشون 4 روزه و بلند ترینشون 2 ماهه بوده (که هنوزم ادامه داره).
دوری ها اذیتم نمیکنه. پذیرفتم که مسافرم و مسافر همیشه در حال نزدیک و دور شدنه. توی این نزدیک و دور شدن ها عادتهامُ بیشتر دیدم و با مرور زمان به دوری عادت کردم و نزدیکی واقعیُ شناختم.

اولین سفر ماجراجوییت به کجا بود؟

کردستان شهر اولین های منه. اولین سفرم، اولین شب کمپم، اولین هیچهایکم و خیلی ماجرا های دیگه که از کردستان شروع شد.

تا حالا به کجاها سفر کردی و بهترین سفری که داشتی کجا بوده؟

چهار ماه توی ایران سفر کردم و از فارس تا خط ساحلی جنوبُ گشتم. بعدم تصمیم گرفتم پامو از مرزا اونورتر بزارم و توی فرهنگای متفاوت زندگی کنم، اینجوری سفر نپالمون شروع شد، الانم که توی هندیم و فردا هم که کسی ازش خبر نداره!
بهترین سفرم توی ایران به بلوچستان بود، هر روز اتفاقایی می افتاد و چیزاییُ میدیدیم که اصلن توقعش رُ نداشتیم و همین غیر قابل پیشبینی بودن روزا سفرمونُ خیلی متفاوت تر کرد.

بهترین تجربه یا خاطره ای که تو این مدت باهاش روبرو شدی چی بوده؟

روزای طلایی که ته سفر هام برام میمونه و توی هر سفرم دنبال زندگی کردن دبارشم کمپ کردن توی دل طبیعت دست نخوردست، اینکه تمام نیازهای روزانم با زمین و هر چی بهش چسبیده برطرف کنم.

اگه بخوای بهترین جاهایی که تو ایران سفر کردی رو نام ببری کجاهان؟ و چرا؟ 

بهترین جاهای خارج از ایران رو که رفتی و توصیه میکنی؟ برای کسایی که میخان برن نپال به جز کاتماندو و پخارا که شناخته شده تره طبیعت چیتوانُ توصیه میکنم و برای کسایی که میخوان توی بطن بودیسم باشن، شهر لومبینی که زادگاه بوداست و پر از معبدای کشورای مختلف!
بهترین شهرای هندم بعدا بهتون توصیه میکنم!

بهترین فیلم هایی که دیدی یا کتاب هایی که خوندی و ازشون الهام گرفتی؟

Into the wild یکی از فیلماییه که ابهت نمیشه هارُ برام شکوند
سریال Rick and Morty هم خیلی پر الهام و لذت بخشه برام،
ملت عشق جزو کتاباییه که به همه توصیه میکنم.
کتابیم که الان دارم میخونم the book of man اوشوست و دارم از صفحه به صفحش لذت میبرم.

هدفی که دنبال می کنی چیه و فکر میکنی 5 سال آینده کجا باشی و در چه حالی؟

فهمیدم که زندگی دنبال هدف کردن نیست، لذت بردن از ثانیست، حضور کامل توی لحظه ای که هستی .بودن به بهترین روشی که قلبت بهت میگه.

نکته ای هست که بخوای به کسایی که عاشق سفر و ماجراجویی هستن بگی؟

اگر عاشقشی انجامش بده.

مطلب پیشنهادی: سفرنامه نپال شکیبا و امین