طبق روال، سفری جدید را به قصد آبشار شیوند آغاز کردیم. روز چهارشنبه عصر ساعت 16:15 با قطار 4 تخته لوکس عازم اهواز شدیم، باید بگویم خدمتتان که از تهران به اهواز سه نوع قطار حرکت می کند که بهترین و راحت ترینش قطار لوکس است که آن هم فقط نامش لوکس است! و بهای بلیت آن برای هر نفر 72 هزار تومان است. روی بلیت ذکر شده بود که زمان رسیدن به مقصد ساعت 8 صبح روز پنجشنبه است که اینبار برای اولین بار در تاریخ خوب عمل کردند و ما را ساعت 7:30 دقیقه به اهواز رساندند.
تصمیم داشتیم پنجشنبه به اهواز و آبادان گردی بپردازیم و جمعه صبح به سمت شیوند حرکت کنیم بلیت برگشتمان را هم برای روز شنیه ساعت 16:30 از اهواز به سمت تهران گرفتیم.
میهمان نوازی یکی از دوستان ساکن اهواز نگذاشت که برای ماندن محلی را اجاره کنیم یا دست به دامن کمپ زدن شویم، صبحانه را در خانه آن دوست صرف کردیم و بعد از کمی استراحت ساعت ده و نیم از منزل دوستمان بیرون زدیم و به دیدن چند پل اهواز رفتیم، جالب است که بر روی کارون در اهواز هشت پل وجود دارد که همه دارای تاریخ و خاطره اند، ما در ساعت اولیه به دیدن پل سفید، پل سیاه و پل اصلی اهواز رفتیم و همچنین به تماشای رستوران خیام که اولین رستوران اهواز است و الان جز ساختمانی قدیمی و متروک چیزی از آن باقی نمانده است.
رستوران خیام اولین رستوران اهواز
از شانس خوب ما به علت بارندگی های اخیر، کارون پر آب شده بود و به گفته اهالی اهواز نزدیک 15 سال بود که کارون این چنین حجم آبی را به خود ندیده بود.
این گشت و گذار ما چند ساعتی طول کشید و نزدیک های ساعت یک و نیم به خانه دوستمان برای خوردن غذای جنوبی برگشتیم که لطف کرده بودند و برای ما خورشت بامیه اهوازی پخته بودند جای شما خالی بسیار خوشمزه بود اما با اینکه مراعات ما را در ریختن ادویه کرده بودند اما باز تند و تیز بود.
کمی استراحت کردیم و ساعت 16 به سمت آبادان حرکت کردیم، از ترمینال تاکسی رانی اهواز تا آبادان با ماشین حدود یک ساعت و ربع بود و هزینه تاکسی نفری ده هزارتومان.
حدود ساعت 17:15 به آبادان رسیدیم ابتدا به دیدن یادمان سینما رکس رفتیم اولین سینمای آبادان که در اثر آتش سوزی، آدم ها و یادهای زیادی را خاکستر کرده بود. و الان این یادمان در مقابل پاساژی است که جای سینما ساخته اند و جالب این است که بدانید این پاساژ هم یک بار دچار آتش سوزی شده است.
عصر ها اطراف این یادمان، محمل تجمع عاشقان سینما است و این عاشقان بر روی پله های یادمان سینما رکس هر شب شمع روشن می کنند.
سینما رکس اولین سینمای آبادان
بعد از آن به شیرینی فروشی لادن آبادان سر زدیم که اولین شیرینی فروشی تاسیس شده در آبادان است و هنوز در کنار تابلو جدیدش تابلو قدیمی آن هم دیده می شود. از آن باقلوای معروف و خوشمزه جنوبی خریدیم باقلوایی متفاوت که طعمش فراموش نشدنی است.
ساعت حدود 18:30 بود و شهر هنوز خلوت و بیشتر مغازه ها بسته بود. مردمان آبادان و اهواز به علت گرمی هوا غروب ها و در ساعت 19:30 به بعد از خانه بیرون می زنند بنابراین تصمیم گرفتیم تا شلوغی شهر به کنار اروند رود و دیدن لنج ها برویم.
ساعتی از غروب را کنار اروند گذرانیدم و نزدیک های ساعت هشت بود که تصمیم به گشتن در بازار های زیبای آبادان شدیم.
آبادان سه بازار بسیار دیدنی و معروف دارد بازار ماهی فروش ها، بازار امیری و ته لنجی ها. بازار ماهی فروش های آبادان بسیار دیدنی است اما بدانید بهای این دیدن این است که سرتاپایتان شدیدا بوی ماهی می گیرد. بازار ماهی فروش ها بسیار هیجان انگیز است و در قسمت هایی از این بازار همان جا در مقابلتان ماهی را برایتان پاک و کباب می کنند و طعمی را تجربه خواهید کردید که هیچوقت فراموش نخواهید کرد.
بازار امیری بسیار بازار جالبی است و اگر دنبال خریدن لباس های با کیفیت و شیک هستید این بازار بسیار مناسب است ،در بازار ته لنجی ها هم لباس عرضه می شود اما کیفیت امیری را ندارد، بازار ته لنجی ها جان می دهد برای خرید ادویه و محصولات شکلات و قهوه ، بهترین ادویه فروشی ایران که ادویه جلالی است شعبه های اصلی اش در این بازار قرارد دارد همچنین مغازه های عرضه شکلات و قهوه که با قیمت های بسیار مناسب تر از تهران می توانید خریدهایتان را از آن جا انجام دهید.
ادویه فروشی جلالی در آبادان
یادتان باشد خوردن سمبوسه و پاکوره را در این بازار فراموش نکنید سمبوسه هایی که هیچ جا گیرتان نخواهد آمد به ویژه وقتی روی آن ها سس تمر هندی می زنید طعمی جادویی پیدا می کنند.
در آبادان و اهواز می توانید خوشمزه ترین بستنی های زندگی تان هم بخورید به خصوص بستنی هایی که از شیر گاومیش تهیه می شود.
پس از گشت و گذار و کلی خوردن ساعت 22 به سمت اهواز حرکت کردیم، نزدیک های ساعت 23:30 به اهواز رسیدیم، در این ساعت ها به علت مساعد شدن هوا تازه شهر شلوغ و پر از جریان و زندگی می شود البته از شانس خوب ما هوای این چند روزه سفر ما زیاد گرم نبود .
پس از رسیدن به اهواز در آن ساعت شب تصمیم گرفتیم به لشگرآباد برویم، لشگرآباد خیابان هیجان انگیز اهواز است، خیبانی شلوغ و پر رفت و آمد که تمام آن غذا فروشی است و به ویژه فلافلی، البته ساندویچی و جگرکی هم در آن یافت می شود. اما شهرت معروفش به خاطر فلافل فروشی های فراوانی است که در این خیابان وجود دارد، اینقدر این خیابان مطرح است که همین چند وقت پیش سفیر سوییس وقتی به اهواز آمده بود برای خوردن فلافل سری به این منطقه زده بود.
در لشگر آباد ما به سراغ یکی از معروف ترین فلافلی های آنجا به نام شعله رفتیم و خوشمزه ترین فلافل زندگی مان را آنجا خوردیم همچنین پاکوره که غذای بسیار خوشمزه عربی است. لشگرآباد بورس فلافل ایران است.
فلافل و سمبوسه در لشکرآباد اهواز
بعد از اینکه شکمی از عزا درآوردیم به دیدن چند پل دیگر اهواز رفتیم که شب آن ها زیبایی دیگری دارد به خصوص پل کابلی اهواز. بعد از آن به دیدن پل طبیعت اهواز که محل گشت و گذار شبانه خانواده های اهوازی است رفتیم و شب زیبایمان را تا دم دم های صبح آنجا سر کردیم. نزدیک های ساعت سه بود که به خانه دوستمان برگشتیم و پس از کمی استراحت و خوردن صبحانه ساعت 5 حرکت کردیم که به سمت مقصد نهاییمان آبشار شیوند برویم.
پل کابلی اهواز
برای رفتن به آبشار و منطقه شیوند از اهواز ابتدا باید به ایذه برویم از ترمینال اهواز تا ایذه با ماشین، حدود دو ساعت راه است و کرایه اهواز به ایذه نفری 15 هزار تومان است. یک ساعتی که از اهواز به سمت ایذه حرکت کنید با چنان طبیعت زیبا و دشت های سرسبزی روبرو می شوید که فکر نمی کنید که همچین جایی در استان خوزستان وجود داشته باشد.
حدود ساعت 7:15 به ایذه رسیدیم، برای رفتن به شیوند باید از ایذه به ماشین به منطقه ای نزدیک ده دز و مجاورت سد کارون سه بروید که در آنجا با قایق یا بارج شما را از روی آب به روستای شیوند ببرند.
چون قرار بود شب را در شیوند بمانیم و چادر بزنیم در ایذه آذوقه مان را تهیه کردیم، ماشین هایی که از ایذه به سمت ده دز می روند در منطقه ای به نام سه راه گاز ایستگاه دارند. از ایذه تا منطقه ای که قرار بود سوار بارج (قایق های بسیار بزرگ که علاوه بر حمل فرد ماشین و مینی بوس و وسایل دیگر هم جا به جا می کند) شویم حدود یک ساعتی بود و هزینه راه نفری 5 هزار تومان دریافت کردند.
حرکت بارج از شیوند به منطقه بارگیری و به عکس سر ساعت های مشخصی صورت می گیرد و مسافت بین این دو نقطه را در حدود یک ساعت و نیم طی می کند اما هیچ هزینه ای دریافت نمی کند، اما قایق های موتوری این مسافت را بیست دقیقه ای میروند و نزدیک 100 هزار تومان هزینه دریافت می کند مگر اینکه شانس بیاورید مانند ما و این قایق ها سمت دیگر رودخانه مسافر داشته باشند و برای اینکه خالی نروند از شما هزینه کمتری بگیرند که از ما سی هزار تومن گرفتند.
اگر می توانید در این سفر هم بارج را امتحان کنید هم قایق را که هر دو لذت بخشند.
زیبایی کارون
از ابتدای روستای شیوند تا آبشار با پای پیاده یک و ساعت و نیم طول می کشد اما وانت هم وجود دارد که تا نزدیکی های آبشار مسافرها را ببرند. شیوند چهارتا آبشار طبیعی پشت سر هم است. تصمیم گرفتیم با حجم زیاد وسایلمان که شامل چادر و کوله و کنسرو… یود از مسیر لذت ببریم و پیاده برویم.
تا حدود های ساعت 5 رفت و آمد اهالی طبیعت گردی و کوهنوردی به آبشار زیاد است اما از ساعت 17 به بعد چون آخرین بارج ساعت 17 بر می گردد دیگر شیوند خلوت می شود. پیاده مسیر طولانی روستا را طی کردیم و به آبشار رسیدیم، آبشاری بزرگ و دیدنی که از فشار شدید آب و باد تا ده متری آن بیشتر نمی توانستی نزدیک شوی، شیوند یکی از زیباترین آبشارهای طبیعی است که تا کنون دیده ام .
مطلب پیشنهادی: آبشارهای ایران را بشناسید
آبشار شیوند، یکی از زیباترین آبشارهای ایران
تا غروب کنار آبشار ماندیم و لذت بردیم اما به علت نا هموار بودن زمین اطراف آبشار و سرمای بیش از حد برای چادر زدن تصمیم گرفتیم به کناره رود برگردیم.
نزدیک به یک ساعت و خورده ای طول کشید که به کنار رود رسیدیم و چادر را بر پا کردیم. تا چادرمان برپا شود آفتاب هم رخت بسته بود و هوا تاریک شد. پس از استراحت و خوردن غذا ساعت ده خوابیدیم تا صبح زود که اولین بارج ساعت 8 به آن سوی رودخانه حرکت می کند همراهش شویم و بتوانیم به موقع به اهواز برسیم و سوار قطار شویم.
دیدن مناطق زیبای ایران را فراموش نکنید، جای جای ایران پر است از مناطقی که شگفت زده تان خواهد کرد، تا می توانید سفر کنید و لذت ببرید. اگر سوالی دارید در بخش نظرات بنویسید تا به آنها جواب دهم.
مطلب پیشنهادی: سفرنامه های ماجراجویان ایرانی را بخوانید